این روزها انشانویسی دربارهٔ فواید رئیسی جلاد برای نظام خیلی رواج دارد. حرفهایی که غالباً اباطیل است؛ اما در این زمینه، آخوند ذوالنوری، نایب‌رئیس مجلس ارتجاع حرفهایی زده که به‌زحمت شنیدنش می‌ارزد.
نامبرده در میان اباطیلی که به‌هم بافته، گفته است: «در ۳سالی که رئیسی رئیس‌جمهور بود، خامنه‌ای نفس راحتی کشید؛ چرا که دغدغه‌های قبل، ناهماهنگی قوا، دعواها، کشمکش‌ها، دورزدنها و کج کردن مسیرها اتفاق نیفتاد و دغدغه‌های رهبری کم شد؛ چون رئیسی به‌رعایت نظرات و فرامین رهبری مقید بود که حق هم همین است».
ذوالنوری با یک تشبیه، حرفش را تکمیل می‌کند: «رهبری مثل خلبان هواپیماست و رئیس‌جمهور به‌عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، کمک خلبان است». البته گاری نظام قرون‌وسطایی آخوندی را به‌هواپیما تشبیه کردن، قیاس بی‌ربطی است، اما اگر با قدری تخفیف، به‌ماشین ولایت رضایت بدهیم، ولی‌فقیه به‌مثابه شوفر است و رئیس‌جمهور، شاگرد شوفر و پارکابی آن. قبلاً هم آخوند محمد خاتمی گفته بود که رئیس‌جمهور در این نظام، صرفاً تدارکاتچی است.
ماه گذشته در غوغا و بگیر و ببند تحمیل حجاب اجباری، پاسدار رادان سرکردهٔ نیروی انتظامی ضمن شکوه و شکایت از این‌که کسی او را کمک و حمایت نمی‌کند، دو سه نفر را استثنا کرد که اولینش رئیسی بود و دربارهٔ او گفت: «رئیس‌جمهور در شرایطی که معمولاً رؤسای جمهور به‌دلیل کسب رأی در انتخابات، به‌این عرصه‌ها ورود نمی‌کنند، در میدان حضور دارد... معمولاً هیچ رئیس‌جمهوری از این کارها انجام نمی‌دهد» (قم ۶ اردیبهشت ۴۰۳). به‌عبارت دیگر، رئیسی در اجرای خط و فرمان خامنه‌ای، هیچ پروای آبرو یا منفوریت اجتماعی نداشت. هم‌چنان که در دههٔ ۶۰ و در تابستان۶۷ هم جز اجرای تمام و کمال فرمان قتل‌عام خمینی، در سر نداشت.
تعارض ماهوی خلیفه‌گری قرون‌وسطایی، با نهاد ریاست‌جمهوری، از همان ایام خمینی گریبانگیر رژیم بود و حتی خامنه‌ای هم در مقام رئیس‌جمهور، کارش با خمینی به‌تعارض کشید. همین تعارض وقتی خامنه‌ای در مسند ولایت فقیه نشست، بین او و همهٔ رئیس‌جمهورهای نظام بروز کرد و در نتیجه یک چند خامنه‌ای به‌این فکر افتاد که با تغییر سیستم ریاستی به‌پارلمانی، خودش را از شر «رئیس‌جمهور» خلاص کند، اما نتوانست و با کنار زدن رفسنجانی، به‌راهکار «تدارکاتچی» و «مطیع محض» روی آورد. این راه‌کار هم برای خلیفهٔ درمانده خالی از دردسر نبود و او با خاتمی و احمدی‌نژاد و روحانی دست‌اندازهای زیادی داشت. سرانجام ناگزیر شد که اهرم شورای نگهبان را به‌کار اندازد و در مفتضح‌ترین نمایش انتخاباتی رژیم، جلاد قتل‌عام را تحمیل کند.
و حالا خامنه‌ای مانده است و تناقضهای لاینحل و به‌قول ذوالنوری یک دور پایان‌ناپذیر دیگر از «دغدغه‌های قبل، ناهماهنگی قوا، دعواها، کشمکش‌ها، دورزدنها و کج کردن مسیرها». انتخابات نمایشی پیش رو از همین حالا بحران درونی رژیم را شدت بخشیده و در هفته‌های آینده بیش از پیش اوج خواهد گرفت و پس از آن هم تازه اول این مصیبت خواهد بود.
در جریان هلیکوپتر، تنها رئیسی نبود که هلاکتش راحتی خیال خلیفهٔ ارتجاع را ربود؛ همراه با او پاسدار عبداللهیان وزیر خارجه رژیم هم که رئیسی را در سفر به‌جهنم همراهی کرد؛ یک خاطرجمعی دیگر را به‌باد داد.
در این مورد، پاسدار کوثری از اعضای مجلس ارتجاع پس از اشاره به‌علاقهٔ زیاد متقابل حاج قاسم» و عبداللهیان، گفت: «موقعی که (امیرعبداللهیان) می‌رفت برای مذاکره... نیروی قدس خاطرش جمع بود که بالاخره ایشان هم‌راستا بود... با نیروی قدس خیلی راحت کار را دنبال می‌کرد» (تلویزیون رژیم ـ ۳خرداد ۴۰۳).
به‌این ترتیب با از میان رفتن رئیسی و عبداللهیان دو مایهٔ راحتی خیال خلیفهٔ ارتجاع از میان رفته است. او هر قدر هم که سعی کند ظاهرسازی نماید و خود را بی‌خیال و آسوده‌خاطر وانمود کند، اما در و دیوار گواه آشفته‌حالی نظام بحران‌زده است، در برابر خشم و نفرت جامعهٔ انفجاری.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید