خرابات در ادبیات عرفانی ایران معنایی متعالی دارد. آنجا که عارف در فنای «خود» همتی سترگ به کار می‌گیرد تا زشتی و پلشتی‌ها رخت بربندند و نیلوفر از مرداب سر برکشد. هم‌چنین درباره میخانه‌ها نیز به کار برده می‌شود تا مستی، تلخی سرنوشت را فراموش سازد... اما در ایران تحت سلطه فاشیسم دینی و سیطره خلیفه ارتجاع، توصیف خرابی آب و خاک و جسم و روح و روان و جان میلیونها ایرانی ستم‌دیده است. گویی مافیای حامی خامنه‌ای برای بقای «خود» فنای «ایران» را هدف قرار داده است.
در سرمقاله روزنامه شرق (۲۷اردیبهشت۱۴۰۳) یکی از اصلاح‌طلبان قلابی از اعتراف روزنامه همشهری (۲۳اردیبهشت۱۴۰۳) در مقاله‌یی با عنوان «بلای ۸۰ هزار میلیارد تومانی» به تعجب و حیرت افتاده که حتی نابودی محیط‌زیست ایران هم کک حاکمیت را گزیده نکرده است! «اگر این حرف‌ها در رسانه‌های معاند و دشمن منعکس می‌شد، می‌توانستیم بگوییم سیاه‌نمایی می‌کنند ولی همشهری یعنی روزنامه حاکمیتی، مطلب را چنین واضح و گزنده درج کرده است». در آخر هم در پاسخ به نوام چامسکی می‌گوید: «کشوری که به دست خود می‌خواهد خود را نابود کند (رژیم) ایران است.»
 
فرار سرمایه از کشور
حال بنگریم به نمونه‌هایی از خرابات‌سازی! عامدانه‌ای که رژیم آخوندی در حال انجام آن است.
گزارش جدید بانک مرکزی نشان می‌دهد در ۹ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده که نسبت به دوره مشابه در سال گذشته، یک چهارم رشد نشان می‌دهد! همین گزارش می‌گوید: «از ابتدای سال ۱۳۹۱ و آغاز تحریم‌ها تا آذرماه پارسال، به‌طور کلی نزدیک ۱۳۷ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده است. این رقم معادل تقریباً یک‌سوم تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته است» (آرمان۲۶اردیبهشت۱۴۰۳)
مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران دو سال پیش خروج سرمایه را سالانه ۱۰میلیارد دلار محاسبه کرده بود، اما بلافاصله اضافه کرد که «میزان خروج سرمایه بسیار بیش از این رقم است چرا که بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران به‌صورت زیرزمینی است» (فرارو۲۱دی۱۴۰۱)
کارشناسان حدس می‌زنند که فرار سرمایه بیش از این حرف‌هاست. دلیل آن هم روشن است: ناامنی برای سرمایه‌هایی که زمینه‌ای امن برای سرمایه‌گذاری نمی‌بینند حتی اگر منشاء سرمایه از رانت و غارت منابع کشور ناشی شده باشد. حمید حاج اسماعیلی کارشناس اقتصادی می‌گوید: «مردم سرمایه‌های خود را به جایی می‌برند که توجیه اقتصادی داشته باشد. برای مثال، سرمایه‌گذاری در ترکیه را داریم. در واقع، نوسانات شدید نرخ ارز، تورم بالا، و ریسک‌های سیاسی بالا، سرمایه‌گذاران را به این نتیجه می‌رساند که سرمایه‌گذاری در ایران امن نیست و به‌دنبال فرصت‌های امن‌تر در سایر کشورها می‌روند» (آرمان۲۶اردیبهشت۱۴۰۳)
وضعیت ذخایر ارزی هم دست کمی از فرار سرمایه ندارد. صندوق بین‌المللی پول ذخایر ارزی ایران در سال ۱۳۹۷ را ۱۰۱ میلیارد دلار عنوان کرده بود، اما در سال گذشته به ۲۵ میلیارد دلار رسیده است. گرچه هیچ‌کس به‌درستی رقم واقعی را نمی‌داند.
 
خروج ایران از مدار آبادانی
اگر آبادانی کشور نیازمند سرمایه مالی و انسانی است تا خراب و ویران نگردد، اما شیوه حکمرانی خوب یا همان نظام سیاسی دموکراتیک از نان شب هم واجب‌تر است. همگان بیاد دارند در دیکتاتوری شبه مدرن سلطنتی گذشته با این‌که در سال‌هایی رشد اقتصادی و وفور سرمایه، توهم ساختن تمدن بزرگ و جزیره ثبات را دامن زد ولی در نبود دموکراسی و آزادیهای سیاسی، انقلابی بزرگ شکل گرفت که نشان داد رشد اقتصادی یک کشور زیر چتر استبداد و وابستگی، امکان‌پذیر نیست. به همین خاطر کارشناسان حکومتی هم همین آموزه‌های بارها تجربه شده را گوشزد می‌کنند.
هادی کشاورز، اقتصاددان می‌گوید: «باید در شیوه حکمرانی تجدید نظر شود و اصلاحاتی انجام گردد. اقتصاد از ریل توسعه خارج شده و باید به مدار توسعه برگردد. حاکمیت باید به این نتیجه برسد که ساختار معیوب اقتصادی را اصلاح کند. حکمرانی خوب بهترین پاسخ این شرایط است. باید حکمرانی اقتصادی اصلاح شود تا بتوانیم به آینده امیدوار باشیم در غیراین صورت هیچ سیاست و نسخه اقتصادی به نتیجه نخواهد رسید» (ستاره صبح۲۵اردیبهشت۱۴۰۳).
 
جامعه ایران در وضعیت بقا
چند وقتی است افرادی با ادعای «کنشگران مرزی» تلاش دارند نقش کدخداهای دوران شاه سلطان حسین را دوباره و آن هم به شکل کمدی بازی کنند، اما همینان نیز به وخامت طرف حاکم و به عمق بحران در جامعه و وضعیت فاجعه‌بار خرابات پی برده‌اند؛ با این وجود دست از میانه‌بازی نمی‌کشند. مقصود فراست‌خواه می‌گوید: «بر اساس بررسی‌های اینگلهارت، جامعه‌شناس و فیلسوف، ایران جزو کشورهایی است که در وضعیت بقا قرار دارد، یعنی هرکس می‌خواهد خودش را حفظ کند، تا این‌که بخواهد ابراز وجودکند و شکوفا شود» (خبرآنلاین۲۶اردیبهشت۱۴۰۳).
وی با تأکید بر ۱۴میلیون فرد تحصیل کرده و خواهان کنش ارتباطی با شبکه‌های اجتماعی که عمدتاً جوانان و زنان هستند می‌افزاید «چگالی جمعیت به جِرم بحرانی تبدیل شده است»! «یعنی میل به آزادی و ابراز وجود و میل به مشارکت بالا رفته اما دستگاههای رسمی چندان با این جامعه تعامل ندارند. این جِرم بحرانی می‌تواند زمینه رشد ایدئولوژی‌های رادیکال را فراهم کند»!
 
ترس از رادیکالیسم، چرا؟
پس مشخص است که چرا کنشگران مرزی، خرابات و ویرانی کشوری به بزرگی ایران را می‌بینند، اما هم‌چنان دست از چاکرپیشگی به ارتجاع قهار برنمی‌دارند. انقلاب و دگرگونی بنیادین، دست کم می‌تواند ریشه غارت و رانت و سرکوب را از سرزمین ایران در بیاورد. سال‌ها پیش جیمز بوکانان، برنده نوبل اقتصادی سال ۱۹۸۶ نشان داده بود که در اقتصاد رانتی تصمیم‌های دولتها بیش از آن که در خدمت منافع مردم باشد، به سود باندهای حامی حکومت است و منابع محدود اقتصادی به جای آن که در تولید به کار برده شود صرف هزینه‌های انحصارات چنگ‌انداخته بر سرمایه‌های ملی است (دنیای اقتصاد۱۱اسفند۱۳۸۸).
... و این‌چنین میهن، خرابات می‌شود.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید