ماجرای قتلعام زندانیان سیاسی ـ جنبش سرموضع! شماره چهارم - #بفرمایید_دادگاه #دادخواهی
گفتی سرموضع یعنی چی؟
یعنی کسانی که سر موضع دفاع از آزادی مردم موندن و پافشاری کردن؛
خمینی گفت کسانی که بر سر موضع نفاق پافشاری میکنن باید اعدام بشن. همون دختر و پسرهای دانشآموز یا حتی مادرهایی که ۷سال شکنجه شدن و با همه بیماری و مشکلاتی که داشتن دست از آرمان آزادی برنداشتن.
پروین پوراقبالی، زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۶۱ و ۶۵ تا ۷۰: «اشرف احمدی شهید، مادر بود، ۴تا فرزند داشت. وقتی که دستگیر شد فرزندش باهاش بود. اشرف ناراحتی شدید قلبی داشت و خیلی مواقع حالش بد میشد ولی با همین شرایط همیشه به بچهها روحیه میداد، بهشون کمک میکرد تا بتونن در مقابل شکنجهها دووم بیارن».
لاجوردی از هر روشی برای شکستن موضع بچهها استفاد کرد اما هر چی بیشتر فشار آورد بچهها بیشتر روی موضع خودشون پافشاری کردن.
منتظری: «برخورد تند اینها رو سر موضع کرده. من هم بودم سر موضع بودم وقتی میبینم اینطور با من برخورد میشه».
رضا محمدی بهمنآبادی: «بدان آنکه شرافت و انسانیت خود را حفظ کرد، برای همیشه جاودان خواهد ماند...
به امید روزی که شادیها دوباره در بکوبند. »...
رضا و خواهرش مریم بهمنآبادی هم با پافشاری بر موضع آزادی، ایستادند و به همین جرم، با هم سربهدار شدن.
مجید صاحبجمع، زندانی سیاسی سالهای ۶۱ تا ۷۸: «تو دور اولی که بچههای فرعی مقابل هشت رو بردن فقط از اونا یه نفر زنده موند».
بخشی از سخنرانی مریم رجوی در سال۹۶ در سالگرد قتلعام ۶۷: «آنها بر سر موضع خود، برای نبرد در برابر ولایت فقیه، ایستادند. آنها بنیانگذار سنتی شدند که «سر موضع بودن» نام گرفت. و جنبش ما به این دلیل ماندگار و رویان است که بر سر موضع آزادی مردم ایران ایستاده است».
پس به همین خاطره که نمیذارن کسی بفهمه اون سال چی گذشت و چه بلایی سر زندونیا آوردن!