ابوالقاسم رضایی – معاون دبیرخانه شورای ملی مقاومت
با تشکر و با اجازه خواهر مریم و همه دوستان شورا و تبریک بهخاطر همه پیروزیها.
منم سعی میکنم به بخشی از فعالیتهای رژیم علیه مقاومت اشاره کنم. ببینید از ابتدا خمینی و جانشینانش تلاش میکردند برای منحرف کردن افکار عمومی از راهحلهای انقلابی و دمکراتیک سپرهایی از راهحلهای گمراهکننده برای فریب مردم و سیاستهای بینالمللی بسازند.
ماجرای ایرانگیت رو همه به یاد داریم پس از مرگ خمینی، رفسنجانی خیلیها رو تحت عنوان مدره شدن رژیم فریب داد بعد نوبت به آخوند شیاد خاتمی رسید. بار دیگه رژیم و مماشاتگران مدعی شدن که دوران جدیدی در ایران شروع شده. حتی وزارتخارجه آمریکا اعلام کرد بهعنوان علامت حسننیت به خاتمی مجاهدین رو در لیستهای تروریستی میگذاریم.
بعد هم داستان روحانی پیش اومد که همه با اون بهخوبی آشنا هستیم. بعد از قیام ۹۶ و ۹۸ خامنهای مجبور شد برای حفظ نظامش اونرو یکپارچه کنه وقتی رژیم دید بازی بهاصطلاح پراگماتیسم، پراگماتیستهای درون رژیم محلی از اعراب نداره درصدد استفاده از ترفند آلترناتیو سلطنت افتاد تا بگه هیچ راهی رو به جلو وجود نداره. در سیاست بینالمللی هم القاء کنه که به همین رژیم تن بدین. پهلوان فیلابی هم تو صحبتاشون گفتن که سلطنت شده خاکریز جلوگیری از سرنگونی رژیم.
در میون سیاستمدارای خارجی هم کسی بازگشت به سلطنت رو در ایران جدی نمیگیره و برای بچه شاه پشیزی ارزش قائل نیست. حتی برخی از آمریکاییها به بچههای ما گفتن که هدف رژیم از بازی با کارت سلطنت اینه که به طرف حسابهای غربی بگه تغییری در ایران متصور نیست به بقای من رضایت بدین. به همین دلیل هم شعار مسخره رضا شاه روحت شاد در بهار امسال یکدفعه در برخی از خیزشهای اجتماعی در چند نوبت عُلم شد و توسط تلویزیونهای فارسی زبان معلومالحال حلوا حلوا شد. برای رژیم بیهزینهتر از این سیاست پیدا نمیشه که درود به روح دیکتاتور مدفونی بفرسته که صد سال پیش توسط انگلیسا به قدرت رسیده و ۸۰سال پیش توسط همون استعمار انگلیس به بیرون پرتاب شده و مرده.
یادتون هست در ورزشگاه آزادی صدای این شعار رو روی جمعیت مونتاژ کرده بودن که با جزئیات توسط مقاومت ایران افشا شد. در اصفهان و برخی شهرهای دیگه هم جوانان قیامکننده به کسانی که این شعار رو داده بودن میگفتن بسیجی برو گمشو. حتی یکنفر از افرادی که با چهره مشخص این شعار رو میدادن دستگیر نشدن. اینگونه کلیپها فقط از یک جهت و توسط یک منبع منتشر میشه در حالیکه بقیه کلیپهای تظاهرات به چند شکل و از زوایا و منابع مختلف در فضای مجازی پخش میشه.
معلومه که تماماً افسار دست سپاه و وزارت اطلاعاته که هر کجا مصلحت نظام باشه از اون استفاده میکنه. یادتون هست در تاریخ ۵ تیرماه ۹۷ روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به برادران پاسدار نوشته بود که عدهیی را با شعارهای بیسابقه رضاشاه روحت شاد و مرگ بر مفتخور روونه مجلس کردن و آنها نیز با مشایعت پلیس آزادانه مانور میدن.
و حرفهای وزارت اطلاعات به هاشم خواستار معلم شرافتمند زندانی هم یادتون هست که نوشته بود نیروهای امنیتی به سراغم اومدن و از من خواستن که چون سازمان مجاهدین خلق از تو حمایت کردن باید بر علیه اونا بیانیه بدی و خط قرمز ما رهبری هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلقه. یکبار هم مأموران وزارت اطلاعات بهش گفتن میخوای الآن شماره موبایل شاهزاده رو بگیرم که باهاش صحبت کنی که گفته بود نه!
نکته دیگه هم نقش بخشی از نفوذیها و ریزشیهای رژیم با برند اصلاحطلبیه که در سلک اطرافیان بچه شاه در میان، اخیراً سخنگوی مهدی کروبی هم در حلقه عاشقان سینه چاک پهلوی در اومده به یکی از ترهات مجتبی واحدی توجه کنید که اینو گفته:
سابقه تاریخی نشون میده ایرانیان رهبران قاطع را دوست دارند و آنان را همراهی میکنند.
آیا تاکنون اندیشیدهاید که چرا در شعارهای دیماه امسال، شعار رضا شاه روحت شاد مکررا شنیده شده، میدانم چشم صدها هزار و حتی شاید میلیونها نفر از آنان به آقای پهلوی است.
مزدور نفوذی هم گفته که: شعار رضا شاه روحت شاه شعاری است خنثی. نفرت مردم از نظام نکبت اسلامی رو نشون میده. اما شعاری که بتونه بشکافه نظام رو و جلو برنده نیست. باید شعار درود بر رضا پهلوی داده بشه.
در یککلام تشبث مذبوحانه شیخ به شاه بهخوبی حاکی از ورشکستگی و نظام منحوس ولایته که در لبه پرتگاه به هر خس و خاشاکی چنگ میزنه. با تشکر از شما
فلور صدودی-عضو شورای ملی مقاومت ایران
من با تأسف از اینکه امروز در جمع یاران عزیزمون در آلبانی نیستم و خوشحالم که حداقل اینجا هستم که میتونم هم پیش عدهیی دیگهای از یاران باشم و هم اینکه چند کلامی رو با دوستانمون صحبت کنم.
خانم رجوی عزیز با سلام و درود و هزاران تبریک بهمناسبت پیروزی مقاومت ایران در جنبش دادخواهی که پرچمدار این مبارزه سرفرازانه خود شما بودهاید. و به همه آزادیخواهان ایران و همه مجاهدینی که با شهادت و یادآوری آن روزهای پر رنج و سرنوشتساز ایستادهاند و امروز این مقاومت به یمن خون پاک همان شهیدان اینگونه بر تارک مقاومتهای جهان تجلی دارد. سالی که گذشت سالی پر از ارزشهای مبارزاتی و به یاد ماندنی در تاریخ ایران است. قبل از اینکه چند سطری را که با قلم ناتوان خود نوشتهام به عرض شما و یاران شورایی و مردم عزیز مان برسانم میخواهم در این روزهای باشکوه یادی از استاد بزرگوارمان آقای هزارخانی داشته باشم که جایشان واقعاً خالی است و یاد و خاطره دیگر همرزمان شورایی که دیگر در میان ما نیستند و یادی داشته باشم از یاران و همرزمان عزیز مان مجاهدین خلقی که سال گذشته ما را ترک کردند و جاودانه شدند. بهخصوص خواهر گرامیمان حمیده طاعتی. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
و مثل همیشه یادی هم از هنرمندان همیشه ماندگار خانم مرضیه، خانم مرجان، استاد عالیوندی، آقای سخایی، آقای آندارنیک آقای قدرخواه و عمادجان که این هنرمندان با انتخاب درست تا به آخر در کنار مقاومت مردمی ایران ایستادند و نامی نیک از خود به یادگار گذاردند و همیشه در خاطره آزادیخواهان مردم ایران جای خاص خودشان را دارند.
من همیشه میگفتم با شناختی که از مجاهدین خلق در دوران همراهیم با این مقاومت داشتهام و با حماسههای همیشه به یاد ماندنی و پایداریشان در مقابل دیکتاتوری مذهبی زبانم قاصر و قلم ناتوان از نوشتن است و آرزویم این بود نویسندهای قابل یا گویندهای که تبحر در کلام دارد بودم که میتوانستم احساساتم را بیان کنم. اما امروز میبینم تازه آن زمان نمیدانستم که عمق قدرت این مقاومت تا کجاست؟!
سال گذشته زمانی که بهشهادت برادرانمان در آلبانی و در دادگاه سوئد گوش میدادم نفسم در سینه حبس شده بود. بیاغراق میگویم شوک بودم و ساعتها سکوتی سنگین از آن همه شهامت بهخصوص با تابلویی که یارانمان با تبحر خاص طراحی کرده بودند و با تصویری که ارائه میدادند. باور کردنی نبود که در آن روزها چه گذشته که مرا به یاد جمله گرانقدر مجاهد خلق اشرف رجوی انداخت که گفته بود: جهان خبر نشد که به مجاهدین چه گذشت؟!
و وقتی همزمان با رأی دادگاه سوئد شنیدم که پارلمان بلژیک قصد دارد لایحهیی را به تصویب برساند که اجازه میداد تروریستهای آخوندی که قصد منفجر کردن بمبی را در کهشکان ایران داشتند آزاد شوند بهتم زد. بهخصوص حکم دادگاهی را که در مملکت و با رأی قضات خودشان به تصویب رسیده بود.
باور کردنی نبود که مماشات با رژیم آخوندی تا به کجاست؟! و آنگاه به یاد ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ و دسیسههای آن زمان افتادم. در آن بهت و ناباوری خاطره ندا و صدیقه و یارانشان مجاهدینی که نگرش تیزبینانه و روشنگرانه به وقایع آن زمان داشتند که با مشعل آزادی خود را به آتش کشیدند و یک تصمیم شیطانی را در نطفه خفه کردند. درود و درود به همه آن مجاهدان و صدیقه و ندا که جانشان را برای آزادی مردم ایران فدا کردند. مجدداً نگاهی گذرا به ۴۰سال گذشته با حماسههایی که در اشرف ۱ و ۲ بهخاطر همین مماشات از مجاهدین خلق شاهدش بودیم میافتم. قابل توصیف نیست و یا رهبری خود شما خانم رجوی در آن سالها نمیشود گفت این مقاومت چه مقاومتی است؟! و امروز از یکسو شورشگرانش در امتداد ارتش آزادیبخش ایران بهعملیات متهورانه خود مشغولند و از جهت دیگر در خارج از کشور هواداران این مقاومت در سرما و گرمای طاقتفرسا در خیابانهای جهان ایستادهاند. و در آلبانی اشرف۳که قلب تپنده این مبارزات است. فقط و فقط میتوان گفت که این مقاومت سازماندهی شده با تشکیلاتش از یک رهبری بیبدیل برخوردار است و این راز موفقیت است
و اما در ایران عزیز مان که همه اقشار از کارگر و معلم و پرستار و کشاورز و دانشجو و مال باخته و پیر و جوان شعار مرگ بر دیکتاتور سر میدهند. دختری با سقوط از پل خودکشی میکند مردی سرش را به زیر چرخهای قطار میبرد. جوانی خود را به آتش میکشد و مادران داغدار به ۱۰۰ضربه شلاق محکوم میشوند و خانوادهای ۵نفره دست به خودکشی میزنند این اتفاقها فقط در دو هفته میافتد. کودکان کار در کارتن در خیابان میخوابند. مادران در زبالهها بهدنبال مختصری غذا برای فرزندانشان هستند. آزادیخواهان در زندان هستند و هر روز شاهد تظاهرات در اقصی نقاط کشور با شعار مرگ بر دیکتاتور هستیم. به مماشاتگران میگوییم اگر شما نبودید این رژیم سالها پیش سرنگون شده بود شرم بر شما به آنها میگوییم حداقل نگاهی به ملاقاتهای خانم رجوی با سیاستمداران خوشنام جهانی بنگرید و به سخنان آنان گوش دهید و ببینید با چه وضعیت سیاسی و امنیتی به دیدار و ملاقات خانم رجوی میآیند و چگونه از برنامه ده مادهای ایشان پشتیبانی میکنند؟! البته که باید بدانند این رژیم ددمنش آخوندی نهایتاً بهدست مردم ایستاده در خیابانهای ایران و آلترناتیو بهحقش مقاومت ایران سرنگون خواهد شد و شرمساری و شرمندگی برای کشورهای اروپایی حقوقبشری خواهد ماند.
در این چند روزه اخیر ما شاهد تلاش مذبوحانه رژیم بودهایم که بتواند کاری انجام دهد. به یاد بیاوریم علیه این مقاومت کتابها در ایران نوشتند، فیلمها تهیه کردند. در خارج ماشین تروریستی راه انداختند. مزدور خریدند. پولها را در هواپیما برایشان فرستادند و کارها و کارهای دیگر...
نتیجهاش چه بود؟ غیر از اینکه رژیم امروز در سراشیبی سقوط قرار دارد؟
این است نتیجه فعالیت مقاومت و مردم در بند ایران. و البته که هنوز ما از حماسههای خاموش این مقاومت بیخبریم. باشد روزی ما در ایران آزاد فردا آنها را بشنویم. اکنون برای حسن ختام این نوشته یاد خاطرهای از عماد جان افتادم که بیارتباط با وقایع چند روزه اخیر نیست و بازگو کننده ترس آخوندها از آن است. کوتاه به عرضتان برسانم:
خانم رجوی!
در سال همبستگی با ملاقاتهایی که هنرمندان با شما داشتند و بهخصوص سالها بعد که بیشتر و بیشتر در جهت خواستهای شما برای مردم ایران و بهخصوص زنان قرار گرفتم عماد جان همیشه میگفت با مبارزه خانم رجوی در مقابل این رژیم دیکتاتوری دینی بدون شک ما در آینده شاهد ایرانی خواهیم بود بهمعنای واقعی کلمه آزاد از همه نابرابریها و از آنجا که آثار هنرمندان مسئول به مردم از مسائل جامعه انگیزه میگیرد آهنگی ساخت که شما اجازه ضبط و پخش آن را ندادید. من امیدوارم روزی شما اجازه ضبط این آهنگ را بدهید. عماد جان دوست داشت ترانه این آهنگ با گروه کر خوانده شود، خوانده و ضبط شود که تداعی صدای همه مردم است از زن و مرد. ترجیع بند ترانه آن آهنگ این بود:
«نگو نگو که دلم غم داره نگو نگو که دلم یه چیزی کم داره
پاییز دیگه تموم شده همه جا بهاره ببین تو سینه هر کسی گل مریم داره»
دکتراحمد رجوی-عضو شورای ملی مقاومت ایران
با تسلیت درگذشت خواهر عزیز مان، شیر زن مجاهد حمیده طاعتی. در مورد گروگانگیری که شغل پر منفعت رژیم است. درباره دو دادگاه و محکومیتها، در خصوص دستآوردهای روزافزون و چشمگیر کانونهای شورشی، در رابطه با اعتصابات و اعتراضات داخل و خارج ایران، بسی گفته شده و داد سخن رفته. میخواهم به مقوله پاسخ بپردازم. رهبریت و پاسخ به ضرورتها.
بهخاطرهام مراجعه میکنم، قریب ۵۰سال قبل، در بازگشت به ایران، وقتی که برای اولین بار، برای ملاقات با مادرم به زندان اوین، آنجایی که بهترین عزیز مان، در بند بود رفتیم، جلو درب مدتها در صف طولانی ملاقات، با ساکی از کتاب و میوه و خوراکی ایستادیم. وقتی نوبتمان شد، بعد از گذشتن مادرم از درب به درون، در لحظهای که یک پایم از دروازه گذشته بود، یکباره به عقب کشیده شده، جلو درب نقش زمین شدم، و دستهایم از پشت گرفته شد، و ساک ولو، هاج و واج و گیج که شنیدم یک نفر لباس شخصی، از اندکی آنطرفتر فریاد زد نه، نه اونو ولش کن. آزاد شدم. ساک را برداشتم داخل شدم.
برای آنهاییکه نمیدانند و ندیدهاند، تصویر میکنم. هرآنچه برده بودیم را از ما گرفتند و گفتند به زندانی میرسانند. قالب کره و پنیر را دیدم که پاره پاره میکردند و دنبال پیام و گم شده ها. ما را به پشت میلههایی بردند که پشتمان یک مأمور و جلوی ما آنطرف میلهها ماموری دیگر. به فاصله دو متر، میلههای دیگر. صبر و صبر، تا بالاخره با خواندن نامها، زندانی عزیز مان، آنطرف میلهها، با دو مامور، یکی اینطرف میلهها و دیگری هم پشت سر او. همه ملاقاتیها در صف، با عزیزانشان با فریاد صحبت میکردند. با چهار گوش و چشم ... خیلیها از من خواسته بودند که بگویم خسته نشدی؟ نمیخواهی بیایی اینطرف؟ پاسخ نخیر. جای ما خوب است. شما تشریف بیاورید اینطرف.
من که با جان و دل و خانوادگی، آنطرفی بودم، نمیدانستم چطور میشود به آنطرف راهی شد. بگذریم، بالاخره با سختی بسیار بعد از هفت، هشت ماه توانستم برای ادامه تحصیلم از کشور خارج شوم. از آن روز تابهحال، هر وقت به این فکر میکنم که در این مبارزه طولانی و کمرشکن با شاه و شیخ، با آنهمه مصائب، مشکلات، سختیها، قیمت دادنها، که جزییات آن، مثنوی هفتاد من کاغذ شود، میگذرم. چطور میشود که همه، بله همه مجاهدین، خندان و پر جوش و خروش، بدون خم به ابرو آوردن در این راه، راه مبارزه، ثابت قدم و هوشیار، مشغولند؟ به این نتیجه رسیدم که آری، پاسخ: در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد. واکنشها، همه، غریزی هستند، در حالیکه پاسخ ها، همرا با تفکرند. این، مفهوم مهمی در فهم زندگیست.
آدمی که خوشحال است، به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیاش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش و پاسخش، نسبت به مسائل، درست است.
آری، این رهبریت، به بهترین وجه، در این، بیش از نیم قرن، پاسخ همه ضرورتهای تاریخی را داده است.
الآن هم، این کانونهای شورشی، تحت لوای این رهبریت هستند که زمزمه میکنند، آنرا به گوش جان میشنویم:
ما دوستدار حق و عدوی خیانتیم
خواهیم که بشنود، همه عالم صدای ما
ما زیر بار زور ستمگر نمیرویم
زنجیر ظلم، بشکند ار دست و پای ما
درمان درد خویش، نخواهیم از کسی
با دست ما، علاج شود دردهای ما
ما قرنها به درد سیادت نمودهایم
فر و سیادت است کنون، مدعای ما
ایران ما به همت ما، زنده میشود
جاوید باد همت و شور و نوای ما
با خون به قلب پاک جوانان، نوشتهاند
ما از برای میهن و میهن برای ما
پیروز باشید.
فریدون ژورک- کارگردان و فیلمساز
با سلام به سرکار خانم مریم رجوی و درود به اعضای شورای ملی مقاومت. از اینکه بهعنوان ناظر در این اجلاس شورا به من فرصت صحبت کردن دادید سپاسگزارم. باید بگم حضورم در اینجا بدون مرجان عزیز که همواره با هم و در کنار هم در آن شرکت داشتیم خیلی برایم سخت و دردناک بود. ولی محبت جنابعالی و همه خواهران و برادران برام مسکنی شد که درد این تنهایی رو بتونم تحمل کنم.
موفقیت و پیروزیهای مقاومت طی این ماههای اخیر به جنابعالی و همه آزادیخواهان سرفراز در اشرف۳ بهخصوص به ملت دربند آخوندی تبریک میگم. خاصه محکوم شدن حمید نوری. یکی از عاملان قتلعام سال۶۷ رو که مهر تأییدی شد بر پرونده دادخواهی این جنایت ضدبشری.
برای من که از نزدیک شاهد اجرای اعدام کشتار و شکنجههای قرونوسطایی آخوندها در سالهای سیاه دهه۶۰ در زندان اوین بودم، دستگیری این جنایتکار بسیار خوشحال کننده بود. آنچه در دادگاه گذشت برای جهان آزاد روشن کرد که مزدور نفوذی ایرج مصداقی بنابه دستور اربابانش قصد اجرای چه توطئه خطرناکی را علیه جنبش دادخواهی داشته که خوشبختانه با حضور مجاهدین به رهبری جنابعالی خنثی شد. و من که در افشای این مزدور نفوذی نقشی محدود داشتم به خودم میبالم و شکرگزارم که تونستم ادای تکلیف کنم. شاید آن روز که من اولین بار همکاری این مزدور نفوذی رو با شکنجهگران آخوندی در دادستانی اوین فاش کردم برای خیلیها ناباور و قبولش سخت بود که کسی که ادعای زندانی بودن ۱۰ساله را یدک میکشه چطور میتونه همکار شکنجهگران باشه.
ولی امروز بعد از پروسه ۹ماهه دادگاه دژخیم حمید نوری و برملا شدن اسناد و مدارک غیرقابل انکار در این دادرسی بسیاری از ابهامات برطرف شده. همچنین معلوم شد که باند چند نفرهیی که با او بودند و هستند همجنس وهم سنخ این مزدور نفوذی اند. بعد از افشاگری من معلوم شد در همان تاریخی که من گفتم این مزدور در طرف لاجوردی سفاک مشغول تدوین کتابهای کارنامه سیاه بوده. ورای چنین حقیقتی افشای رابطه ایمیلی بین این مزدور نفوذی و حمید نوری دژخیم موضوع بسیار بسیار مهمی بود که اتفاق افتاده و این مزدور را ناچار به توجیه و سرهم کردن دروغ و دغلهایی کرد بر این استدلال احمقانه که گویی در انتهای خواندن مقالهیی از من ناگهان دستش خورده به آدرس ایمیل من و ایمیلی بدون متن برایم ارسال شده است. زهی وقاحت.
من وقتی توطئه سهمناک رژیم را به کمک مزدور نفوذیاش در دادگاه دیدم و اینکه مجاهدین با چه هشیاری و ظرافتی آن را خنثی کرده از میانش یک دستاورد مهمی بیرون کشیدند. و بعد نگاهی به توطئههای ارتجاع و استعمار بعد از انقلاب مشروطه کردم، متوجه شدم که واقعاً جنبشهای ضداستعماری و آزادیخواهانه مردم ایران چقدر مظلومانه و تا چه حد در مقابله با این توطئهها. بیدفاع بوده. الآن در ماه مرداد هستیم. ۲۸مرداد هر سال یادآور کودتای ننگین شاه به کمک شیخ، علیه مصدق کبیره. شاه خیانت پیشه تنها دولت مردمی تاریخ ایران بعد از مشروطه رو با یک کودتای ننگین سرنگون کرد و بساط دیکتاتوریش را پهن کرد خدا را هزار بارشاکرم که در این دوران سازمان مجاهدینی داریم با یک رهبری هشیار و فداکار که محکم و استوار در مقابل این توطئهها ایستاده است وگرنه در مقابل کثرت و شدت این توطئهها کمتر جنبشی میتوانست دوام داشته باشد. من مطمئنم که با وجود ستون محکم و استواری مثل تشکیلات مجاهدین در محور مبارزات مردم ایران و رشد و گسترش کانونهای شورشی با رهبری درخشان و هوشیاری جنابعالی، پیروزی این مقاومت و سرنگونی نظام منفور آخوندی قطعی است. با تشکر از وقتی که به من دادید با شعری که مرجان در یکی از مصاحبههاش خطاب به خامنهای خواند به صحبتم خاتمه میدهم:
گول تاج خود مخور از بهر خویش
بین چه آمد بر سر شاهان پیش
متشکرم.