
اطلاعاتیها در نقش بازیگر و کارگردان!
بازیگران دست پرورده دستگاه های امنیتی در ایران -هادی حجازی فر- با کارنامه ای که درخشان!! به نظر می رسد را در نقش کمال از فیلم ردخون ماجرای نیمروز دیدهایم.
در این فیلم که رژیم جلاد از نشان دادن ناجوانمردیها ابایی ندارد کمال به کشتن خواهر خود مصمم است؛ چرا که خواهر لیلا مرتجع نیست و خمینی جلاد را قبول ندارد. به جرم آزادیخواهی باید به دست برادر و شوهر به قتل برسد. هرچند این سیاهی و ستم تا آنجا پیش می رود که برای ترمیم ذهن عمومی با اشکهای کمال روبرو میشویم و او از کشتن خواهر خود منصرف میشود. اما این دلیل خوبی برای انسان برشمردن نامبرده نیست. کمال همان پرسونایی است که بارها در فیلم عنوان میکند: «می دونی من کیام؟ من موسی خیابانی رو زدم».
این یعنی افتخار رژیم به کشتن مردی نستوه که شیر شیران است و دستگاههای امنیتی از دست او ذله شدهاند. کارگردان امنیتی این فیلم با بودجهای کلان و چند صد میلیاردی که از سفره مردم به سرقت رفته است، سعی دراستحاله رژیم دارد. اما گافهای فراوانی از خود به جا میگذارد تا مجاهدین را به گفتگو و نقد وادار کند و محارب را به منتقد تقلیل دهد.
شیطان سازی از مجاهدین در فیلمهای سفارشی سپاه واطلاعات
این که کمال خیلی پیروی از مافوق خود ندارد، دلیلی بر کمال او نیست. هم او که نمیداند با اسیر جنگی چگونه برخورد کند. عباس زری باف را در حالی که تیر خورده آزار می دهد و ناجوانمردانه به قتل می رساند . آیا اینان که از حقوق بشر دم میزنند به محاکمه پایبند نیستند؟ حمید نوری که از خونخواران مهم سال ۶۷ است در دادگاه۹۰ جلسه عادلانه محاکمه میشود و فرصت دفاع از خود را دارد. هرچند دادگاه او نیز به درخواست و پیگیری مجاهدین خلق برگزار شده و کمتر مقامی علاقمند به برگزاری این دادگاه است.
جالب این که در یکی از پلانها به جای تصویر حنیفنژاد، تصویر احمد زاده پخش می شود.
اگر کارگردان نمیداند پس چگونه فیلم میسازد؟ و اگر میداند دلیل آن فقط میتواند این باشد که رژیم از استواری مجاهدین خسته شده و میخواهد دشمن بزرگ خود یعنی مجاهدین خلق را به آشتی و مذاکره بکشاند تا مشروعیت بی نظیری برای خود کسب کند.
اگر واقعا برایشان مسایل سیاسی اهمیت دارد چرا از کشتار ۶۷ فیلم نمیسازند؟ شاید در پی بازخورد ابتدایی از اکران این فیلم بودند تا به گستاخیهای بعدی هم برسند. اگر فیلم سازی از تاریخ مرگبار این کشور برایشان مهم است، از احسان طبری و کیانوری هم بسازند.
این اهمیت مجاهد است که شبانه روز خواب و خوراک را از شیخ و جلاد گرفته است. اکنون هادی حجازی فر فیلم موقعیت مهدی را می سازد و افرادی که از تمام ماجرا بیخبرند از او سلبریتی موفقی می سازند.
جالب این که هادی حجازی فر صفحه اینستاگرام و فیس بوک ندارد. این محرومیت از فضاهای مجازی که سرور آنها در آن سوی مرزهاست بایستهای است برای تمام افراد امنیتی که نکند در تماسهایی قرار بگیرند. جالبتر این که اگر به صفحات مختلف که «رد خون» و «ماجرای نیم روز» را صفحه گردانی میکنند، سری بزنیم میبینیم که نظرات خیلی سطحی و خفه شده هستند و کسی جرات و جسارت کامنت گذاری ندارد. خفقان شدید حاکم است و مردم میتوانند هر نوع اعتراضی کنند که منهای نام مجاهد باشد.