
بعداز قتل فجیع مهسا امینی در پلیس گشت ارشاد، موجی از اعتراض و خشم به رژیم بالا گرفت، تظاهرات گسترده در سقز، سنندج، تهران، دانشگاه تهران و سرانجا مهاباد، این پیام را به سران حکومت میدهد که از این پس به ازای هر جنایتی که مرتکب می شود، باید بهایی سنگین بپردازد. این تنگنای شرایط و انسداد راههای گریز، به اختلافات درونی باندها راه برد.
کار به جایی رسید که حتی یک عده از نمایندههای اصولگرای مجلس، تا نماینده خامنهای در روزنامه اطلاعات بظاهر با موج اعتراض مردم همراه شدند. برخی روزنامههای حکومتی طوری تیتر زدند که انگار مهسا امینی را موجودات غیر ازخودشان کشتهاند. یک آخوند بنام کاشانی در مورد قتل مهسا امینی مورد گفت؛ چرا این بنده خدا رو گرفتید؟ با انتشار فیلم هم مشکل حل نمیشه. یه غلط کردم درست وحسابی باید بگید!
نگرانی باندهای حکومتی از قتل مهسا امینی نیست!
البته روشن است که این موضعگیریها بخاطر ناراحتی از قتل یک انسان بیگناه نیست، چون اینها همهشان اینکاره هستند.
بنابر این سوال این است: چه خبر شده که اینها اینطوری به هول و ولا افتادهاند؟
واقعیت این است که اینها موج خشم مردم را دیدهاند و وحشت کردهاند. نگرانیشان هم حقوق مردم نیست، حفظ نظام و منافع خودشان است.
همان آخوند کاشانی در ادامه میگوید؛ با غلط کردم نگفتن یک عدهای، کل نظام باید فحش بخورد! راست میگوید، در هر بحران جامعه، بلافاصله راس حکومت مورد نشانه قرار میگیرد. از همین روست که عدهای از آنان تلاش میکنند با موج اعتراضات جامعه خود را همسو نشان بدهند.
واقعیت این است که هرچه اعتراض و فشار از پایین جامعه افزایش پیدا کند، شقه و شکاف در بالای حکومت بیشتر میشود. بنابراین باید اعتراض و فشار را هرچه بیشتر کرد. تا شکاف و درماندگی حکومت را در مقابل بحرانهای سهمگین مشاهده کرد.
از همین روست که باید تظاهرات امروز مردم سنندج و مهاباد و گوهردشت کرج را به عنوان دستمایهای برای تظاهرات گستردهتر و رادیکالتر تلقی کرد.